شما میخواهید همسرتان به طور کامل در احساسات، افکار و موقعیتهای زندگی شما حضور داشته باشد. اما چه اتفاقی میافتد وقتی آنها همدلی نشان نمیدهند؟ شما احتمالاً احساس تنهایی، بی اهمیتی و سوء تفاهم میکنید. شما احساساتتان را بیان کردهاید، اما به نظر میرسد همسر شما قادر یا علاقهای به پاسخ دادن به شیوهای همدلانه ندارد. وقتی همسرتان فاقد همدلی است چه میکنید؟
بیایید با اینکه منظور ما از کلمه همدلی چیست شروع کنیم. به گفته سوزان دیوید، روانشناس دانشگاه هاروارد، “یادگیری برچسب زدن به احساسات با واژگان ظریفتر میتواند کاملاً دگرگون کننده باشد.”
همسر شما تنها کسی است که امیدوارید شما را درک کند و شما را احساس کند. چرا؟ برای اینکه بتوانند در کنار شما باشند. (به هر شکلی که شما نیاز دارید.)
عبارات ساده مانند، درک میکنم و من در کنارت هستم، حرکت به سمت همدلی است. وقتی صادق باشند، منظورشان این است که من با تو هستم. شما تنها نیستید؛ اما همدلی در اینجا متوقف نمیشود. همدلی بدون عمل کامل نیست.
چگونگی پاسخ دادن در برابر واکنش ها
گفتن اینکه همسرتان همدل نیست احتمالاً کمکی نخواهد کرد. این بیشتر یک برچسب است زمانی که شما به کمک آنها نیاز دارید. شما به آنها نیاز دارید تا از خودشان خارج شوند و به شما توجه کنند.
اظهارات خود را (مانند موارد زیر) با “من به تو نیاز دارم …” شروع کنید:
- تا درک کنی که چگونه احساس میکنم و به احساساتم اهمیتدهی.
- به آنچه که فکر میکنم گوش کنی و افکارم را در نظر بگیری.
- به من گوش کنی و اهمیت بدی. باید بدونم که تمام توجهت رو دارم.
- از من حمایت کنی و در این شرایط کنار من باشی.
- این بخش از من را درک کنی که سعی میکنم با تو به اشتراک بگذارم.
- درک کنی که این چقدر برای من مهم است.
مکالمات همدلانه میتواند منجر به چیزهای ملموس و عملی برای یک همسر دلسوز شود. شما میتوانید اهداف قابل اندازهگیری را در اطراف این اظهارات تعیین کنید. اغلب، ما میتوانیم عدم همدلی را با ارتباطات بهتر برطرف کنیم. کمک و امید برای بهبود ارتباطات وجود دارد تا احساس کنید شنیده و درک میشوید.
اما اگر این جملات همسر من را از خودش بیرون نکشد و در کنار من حضور نداشته باشد چه کنم؟
ما به طور کامل درک نمیکنیم که چرا برخی از مردم همدلی بیشتری نسبت به دیگران دارند یا چرا برخی از مردم همدلی کمی دارند. اما نشانههایی وجود دارد که یک فرد میتواند یاد بگیرد که همدلی بیشتری داشته باشد.
نمونهای از یک شخص همدل برای همسر خود باشید
اظهارات همدلانه را “با صدای بلند” انجام دهید و کار همدلی را “در فضای باز” انجام دهید که همسرتان بتواند آن را ببیند. به عنوان مثال:
- تصور کن که از دست دادن همه چیز مانند کسانی که در اخبار نشان داد، چگونه باید باشد.
- به من کمک کن تا درک کنم که چه احساسی داری که این ترفیع را در محل کار به دست آوردی.
تمرین صحبت کردن در مورد احساسات با همسر خود
کتابها، بازیها، برنامهها و وب سایتهایی را که با سوال “شناختن بیشتر تو” صحبت شروع میشود را امتحان کنید. این میتواند یک تمرین مفید برای بحث در مورد زندگی داخلی شما باشد. آن را به یک “منطقه بدون قضاوت” و یک فضای اشتراک گذاری امن تبدیل کنید.
هنگامی که همسر شما همدلی را بیان میکند، آن را تصدیق کنید و از آنها تشکر کنید.
در نهایت، همه ما میخواهیم بدون قضاوت شدن شنیده و درک شویم. شما هر دو میخواهید ازدواجتان یک فضای امن برای به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات باشد. صحبت کردن در مورد احساسات را تمرین کنید. درک و ایمان به یکدیگر را عمیقتر کنید. هر گونه پیشرفت به سمت همدلی بیشتر را تشخیص دهید و قدردان آن باشید. این فرایندی است که در نهایت شما را به هم نزدیکتر میکند.
دیدگاهتان را بنویسید