هنگامی که بچههای ما ناراحت هستند، گاهی اوقات میتواند ما را نیز ناراحت کند و به جای پاسخ دادن به فرزندانمان، واکنش نشان میدهیم.
کلمات ما به بچههایمان زمانی که آنها ناراحت هستند میتواند آنها را از بین ببرد یا آنها را بسازد. این عبارات هوش هیجانی فرزند شما را ایجاد میکنند – اینها عبارات روح ساز هستند.
1. ناراحت بودن اشکالی ندارد. تخلیه کردن خود، خوب است.
به عنوان مربی احساسات فرزندتان، اولین چیزی که میخواهید به آنها آموزش دهید این است که احساسات باید تجربه شوند، در واقع احساسات آنها باید احساس شود.
با انجام این کار، شما هر دو احساس از احساس خود آگاه میشوید، این احساس را تایید میکنید و نشان میدهید که احساسات، حتی احساسات منفی، چیزی نیست که از آن ترسید یا اجتناب شود.
2. من صدایت را میشنوم – من برای تو اینجا هستم – من با تو میمانم.
بهترین هدیهای که میتوانید به یک انسان دیگر بدهید این است که در احساساتشان با آنها بمانید. برای نگه داشتن این احساسات با آنها. این چیزی است که ما باید به فرزندانمان نیز بدهیم.
اینکه به سادگی با آنها در این فضای عاطفی باشیم. که آنجا باشیم.
3. این خوب است که اینگونه احساس میکنی. درست نیست که _________.»
گاهی اوقات لازم است که از یک محدودیت روشن در نحوه بیان احساسات کودک خود استفاده کنیم. این احساسات نیست که باید تغییر کند، بلکه نحوه بیان آن است.
“به نظر میرسه خیلی خیلی عصبانی هستی اشکالی نداره که عصبانی باشی. ضربه زدن درست نیست. نمیزارم ضربه بزنی. بیا با هم بریم اینجا و تو میتونی عصبانی باشی”
این یک بیانیه بسیار واضح است، ضربه زدن خوب نیست. به عنوان پدرت (مادرت) بهت اجازه نمیدم ضربه بزنی. من به شما کمک میکنم تا خشم خود را کنترل کنید. عصبانی بودن خوب است و کتک زدن درست نیست.
استراحت زمانی که عصبانی هستیم و یک لحظه راه رفتن، در واقع راه خوبی برای کنترل خشم است.
شما به فرزندتان آموزش میدهید که به خود فضای کمی برای نفس کشیدن و زمان برای به دست آوردن چشم اندازی از محیط بدهد.
4. احساسی که داری برای همیشه نخواهد بود. اشکالی ندارد که چنین احساسی داری. این اتفاق خواهد گذشت و به زودی احساس بهتری خواهی داشت.
در آن لحظه کودک شما طوری احساس میکند (و عمل میکند) که انگار تمام جهان او در حال پایان یافتن است. احساسات آنها بزرگ و قدرتمند است و آنها احساس میکنند که هرگز دوباره احساس بهتری نخواهند داشت که فقط احساس آنها را ترکیب میکند.
چند بار فرزندتان گفته است: این بدترین روز زندگیام است!
اما 5 دقیقه بعد با خوشحالی از کنار شما رد میشوند، در حالی که شما کاملاً عاطفی هستید و نمیدانید که چگونه بقیه روز را میتوانید ادامه دهید. مثل این است که این فروپاشی احساسی عظیم هرگز اتفاق نیفتاده است.
برای ما به عنوان والدین بسیار سختتر است که بتوانیم احساساتمان رها کنیم، اما به یاد داشتن اینکه احساسات آنها گذرا است کمک خواهد کرد.
5. تو خوب و مهربان هستی.
عصبانی یا ناامید بودن بد نیست. با این حال، گاهی اوقات، هنگامی که ما احساسی هستیم، همیشه بهترین انتخابها را انجام نمیدهیم.
بچههای ما ممکن است اشتباه کنند یا انتخابهای بدی داشته باشند، اما آنها اینگونه عمل میکنند، نه اینکه اینگونه هستند. این یک پیام مهم است زمانی که ما احساسات را به فرزندانمان آموزش میدهیم.
تحقیقات نشان میدهد که گفتن اینکه کودکان مهربان هستند منجر به سخاوت بیشتر میشود. ما میخواهیم فرزندانمان بدانند که مهم نیست چه احساسی دارند، آنها همچنان خوب و مهربان هستند.
این همچنین به فرزندان ما در دوستی انها کمک میکند. کودکان خردسال دستهها و برچسبها را دوست دارند. این بخشی از نحوه تفکر انها است.
آنها ممکن است کودک دیگری را به دلیل کاری که انجام داده است به عنوان “بد” برچسب گذاری کنند. شاید آنها احساسی بودند و انتخاب بدی انجام دادند، اما آنها “بد” نیستند.
دیدگاهتان را بنویسید