چرا بهزیستی ذهنی اهمیت دارد؟

دیدگاه : 0 دیدگاه

این ادعا که رفاه ذهنی مهم است ممکن است نیازی به دفاع نداشته باشد. اما بیایید این ایده را در چارچوب نظری کامل خود قرار دهیم. در این بخش، به توضیح چیستی رفاه می پردازیم، سه نظریه فلسفی رفاه را خلاصه می کنیم و سه معیار رفاه ذهنی را که به هر نظریه مربوط می شود، معرفی می کنیم.

سه نظریه رفاه

در فلسفه، رفاه به چیزی اطلاق می شود که ذاتا برای کسی خوب است. کالاهای ابزاری، مانند ثروت، فقط به عنوان وسیله ای برای چیز دیگری ارزشمند هستند، در حالی که رفاه چیزی است که در نهایت باعث می شود زندگی یک نفر به خوبی پیش برود. درک آنچه که زندگی را به خوبی پیش می‌برد، ارزش آشکاری دارد: هر دیدگاه اخلاقی قابل قبولی معتقد است که رفاه در اصل مهم است، و در عمل، ما تلاش زیادی برای بهبود رفاه خود و دیگران انجام می‌دهیم. نظریه های رفاه به طور کلی به سه خانواده تقسیم می شوند: لذت گرایی، تحقق آرزو و فهرست عینی. بخش‌های زیر خلاصه‌ای از هر یک را ارائه می‌کنند.

لذت گرایی

لذت گرایان ادعا می کنند که بهزیستی شامل تعادل مثبت کلی لذت بر درد است. به عبارت دیگر، آنچه برای شما خوب است همان چیزی است که برای شما خوب است. غیرقابل قبول به نظر می رسد که چیزی که شما مستقیماً تجربه نکرده اید، بتواند در رفاه شما تأثیر بگذارد. اگر هرگز تأثیر آن را احساس نمی کنید، چگونه می تواند بر زندگی شما تأثیر بگذارد؟

معروف ‌ترین اعتراض به لذت‌گرایی «ماشین تجربه» است. تصور کنید که به شما این فرصت داده می شود که بقیه عمر خود را در یک واقعیت مجازی سپری کنید که قادر به شبیه سازی هر تجربه ای است. پس از اتصال به برق، می‌توانید تجربه‌های لذت‌بخش یا شادی را تجربه کنید، بدون اینکه آرزو کنید یا حتی بدانید که دنیای واقعی را ترک کرده‌اید. لذت گرایان فکر می کنند که اتصال به دستگاه تجربه زندگی شما را بهتر می کند. اما بسیاری از مردم دورنمای پشت سر گذاشتن دنیای واقعی را برای یک دنیای شبیه سازی شده، هرچند لذت بخش، رد می کنند. این اغلب به این دلیل است که آنها مایل به انجام کارها در دنیای “واقعی” هستند و تجربه صرف انجام آنها جایگزینی برای انجام واقعی آنها نیست. این ما را به خانواده دوم نظریه ها هدایت می کند.

تحقق آرزو

تئوری های تحقق خواسته (یا رضایت ترجیحی) ادعا می کنند که تحقق خواسته های یک فرد است که باعث می شود زندگی آنها به خوبی پیش برود. این احساس یا تجربه ارضا شدن یک میل مهم نیست، بلکه این است که میل در واقع ارضا شده است. شما می خواهید واقعاً به اورست صعود کنید، نه اینکه صرفاً باور کنید که در حال صعود هستید. اگر فقط می خواهید احساس رضایت کنید، دیدگاه شما نیز در برابر اعتراض ماشین تجربه آسیب پذیر خواهد بود.

یک ایراد کلی به این خانواده از نظریه ها این است که اشیاء میل (دوستی، موفقیت، خوشبختی و غیره) به دلیل مطلوب بودن ارزش ندارند. درعوض، آنها به دلیل ارزشمندی مورد نظر هستند، و بنابراین نظریه‌های میل توضیحی را اشتباه داده‌اند. پلانت خاطرنشان می کند که نظریه های تحقق میل نیز در برابر «بیشینه سازی خودکار» آسیب پذیر هستند. این به این معنی است که شما می توانید با انتخاب خواسته هایی که برآورده شدن آنها بسیار آسان است، زندگی خود را بهتر کنید. به عنوان مثال، اگر تنها آرزوی شما این است که پاریس پایتخت فرانسه باشد، زندگی شما به بهترین شکل پیش می رود. همچنین به نظر می‌رسد هیچ راهی برای این نظریه‌ها وجود ندارد که در مورد حیواناتی که تمایلی در مورد چگونگی زندگی‌شان به طور کلی پیش می‌رود، اعمال شود، مانند سگ‌ها، که ما فکر می‌کنیم دارای رفاه هستند.

لیست هدف

تئوری‌های فهرست عینی ادعا می‌کنند که چیزهایی وجود دارند که زندگی شما را بهبود می‌بخشند که ممکن است برای شما نه لذت‌بخش باشد و نه مطلوب. موارد کلاسیک این لیست شامل موفقیت، دوستی، دانش، رفتار شایسته و سلامتی است. چنین مواردی «عینی» هستند به این معنا که به واقعیت‌هایی فراتر از تجربه آگاهانه و/یا خواسته‌های او توجه دارند.

مدافعان نظریه‌های فهرست عینی ممکن است به دو نظریه قبلی به‌عنوان ساده‌لوحانه بودن، اعتراض کنند؛ رفاه را نمی‌توان به یک عنصر تقلیل داد، زندگی بسیار پیچیده‌تر از آن است. با این حال، پلورالیسم، این دیدگاه که بیش از یک چیز رفاه را تشکیل می دهد، با چالش های خاص خود مواجه است. اگر موارد دارای یک ویژگی مشترک هستند، باید لیست را با آن ویژگی واحد جایگزین کنید. اگر نه، پس چگونه باید آیتم‌های مختلف فهرست را تغییر دهید؟

جایگاه رفاه ذهنی

هر نظریه ای که فکر می کنید درست است، نقشی را در شادی و رضایت از زندگی ایفا می کند. برای لذت گرایان، شادی تنها چیزی است که اهمیت دارد. در تئوری‌های میل، رضایت از زندگی – اینکه زندگی شما چگونه پیش می‌رود در مقایسه با آنچه می‌خواهید پیش می‌رود – محوری است و شادی مهم است، زیرا چیزی است که ما آرزو می‌کنیم. اگر از فهرست عینی حمایت می کنید، عجیب است که نه شادی و نه رضایت از زندگی در آن نباشد. بنابراین، این ادعا که رفاه ذهنی چیزی است که ما به آن اهمیت می دهیم، بحث برانگیز نیست. ادعای بحث برانگیزتر، که بعداً به آن خواهیم رسید، این است که می‌توانیم حالات روان‌شناختی را از طریق گزارش‌های شخصی به روشی علمی معتبر و قابل اعتماد اندازه‌گیری کنیم.

حتی اگر موافق باشید که بهزیستی ذهنی مهم است، هنوز سوالاتی در مورد اینکه کدام نظریه رفاه صحیح است وجود دارد و تعیین میزان اختلاف عملی بین این نظریه ها یک چالش تجربی دیگر است. خبر خوب این است که عدم قطعیت در مورد نظریه صحیح رفاه ما را از دستیابی به درک درستی از چگونگی بهبود رفاه در عمل باز نمی دارد. این به این دلیل است که سه تئوری بهزیستی اغلب در مورد چیزهایی که به رفاه منجر می‌شود توافق دارند: فردی که شاد، موفق، عاقل و دوست‌داشتنی است، در همه نظریه‌های قابل قبول از رفاه بالایی برخوردار است. با این وجود، میزان رفاهی که نظریه‌های مختلف در اولویت‌های متفاوت پیشنهاد می‌کنند، یک سوال باز است که به تحقیقات بیشتری نیاز دارد.

اندازه گیری رفاه ذهنی

بهزیستی ذهنی (SWB) یک اصطلاح چتر برای رتبه‌بندی خود و گزارش افکار و احساسات درباره زندگی است که به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند: لذت‌گرا، شناختی و eudaimonic. SWB و شادی اغلب به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند، اما SWB مفهوم گسترده تری است که ارزیابی های کلی از زندگی و همچنین تجربیات لحظه ای شادی را در بر می گیرد. در بخش‌های بعدی، هر یک از این سه دسته را با جزئیات بیشتری شرح می‌دهیم و نحوه اندازه‌گیری آنها را توضیح می‌دهیم.

بهزیستی ذهنی لذت بخش

همه احساسات را می توان در یک مقیاس واحد از “خوشایند” قرار داد و ما شادی را به عنوان تعادل خالص تجربه خوشایند بر تجربه ناخوشایند تعریف می کنیم. با استفاده از معیارهای لذت‌گرا، دو مؤلفه شادی عبارتند از شدت (چقدر احساس خوشایند/ناخوشایند چیزی است) و مدت (مدت زمانی که احساس طول می‌کشد). اندازه‌های لذت‌گرایانه گاهی به عاطفه مثبت و عاطفه منفی تقسیم می‌شوند که هر کدام می‌توانند جداگانه اندازه‌گیری شوند و عوامل تعیین‌کننده متفاوتی داشته باشند. اولی به عواطف خوشایند مانند شادی، رضایت و سرور اشاره دارد. دومی به احساسات ناخوشایند مانند غم و اندوه، ترس و اضطراب.

داده‌ها معمولاً با استفاده از پرسشنامه‌های مبتنی بر مقیاس‌های PANAS و SPANE جمع‌آوری می‌شوند. معیار دیگر، روش بازسازی روز (DRM) است که در آن شرکت‌کنندگان روز گذشته خود را به قسمت‌هایی تقسیم می‌کنند (مانند صحنه‌های یک فیلم) و برای هر قسمت بیان می‌کنند که چه کار می‌کردند، چه احساسی داشتند و با چه کسی بودند. یک معیار دقیق تر، اما کمتر رایج، روش نمونه گیری تجربه (ESM) است که در آن از شرکت کنندگان خواسته می شود، یک یا چند بار در روز، احساس خود را در آن لحظه خاص ثبت کنند. اگرچه اجرای ESM پرهزینه است، اما از مشکل درخواست از شرکت کنندگان برای یادآوری احساس خود اجتناب می کند. با توجه به اینکه خاطرات ما چقدر مستعد خطا هستند، این یک مزیت قابل توجه است.

بهزیستی ذهنی شناختی (رضایت از زندگی)

معیارهای شناختی بهزیستی مبتنی بر این دیدگاه است که شادی عبارت است از داشتن نگرش مطلوب نسبت به زندگی. رضایت از زندگی معمولاً با پرسیدن این سوال به دست می آید که «این روزها چقدر از زندگی خود راضی هستید؟» در مقیاسی از 0 “اصلا” تا 10 “کاملا”. بیشتر ادبیات SWB تا کنون بر معیارهای رضایت از زندگی متمرکز بوده است و دو دلیل اصلی برای آن وجود دارد.

دلیل اول عملی است. جمع آوری داده ها در مورد ارزیابی های زندگی بسیار آسان تر از تجربیات است. شرکت کنندگان معمولاً در کمتر از 30 ثانیه به سؤالات مربوط به رضایت از زندگی پاسخ می دهند و به راحتی می توان آن را در نظرسنجی های موجود برای جمعیت گنجاند. در مقایسه، ESM و DRM به کار بیشتری از پاسخ دهندگان نیاز دارند. اولی فوری است و دومی حدود 40 دقیقه طول می کشد تا پاسخ دهندگان را کامل کنند. داده‌های تأثیر از پرسشنامه‌های PANAS و SPANE به شدت با رضایت از زندگی همبستگی دارند، اما این همبستگی برای داده‌های جمع‌آوری‌شده با استفاده از روش‌های ESM یا DRM ضعیف‌تر است.

دلیل دوم اخلاقی است. گاهی اوقات توسط اقتصاددانان ارزیابی زندگی به عنوان معیاری برای سودمندی تصمیم (آنچه مردم انتخاب می کنند) است. اقتصاددانان از نظر تاریخی این را اهمیت اخلاقی بیشتری نسبت به فایده تجربه شده (نحوه تجربه زندگی) می دانند.

معیار های Eudaimonic (فضیلت و معنا)

اقدامات Eudaimonic به دنبال کمی کردن ویژگی هایی مانند فضیلت، شخصیت، خرد و همچنین مفاهیم مرتبط با تحقق پتانسیل ما مانند معنا، هدف و شکوفایی است. اقدامات Eudaimonic اغلب به عنوان یک مؤلفه اصلی برای SWB در نظر گرفته می شود، به ویژه در زمینه روانشناسی مثبت. با این حال، مشخص نیست که آیا معیارهای معنا واقعاً معیارهای رفاه هستند و داده های کمی در مورد آنها جمع آوری شده است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *